اردبیل از شهرهای باستانی و تاریخی کشور بوده و از کهن‌شهرهای ایران به شمار می‌آید؛ در زمان بنی‌امیه، مرکز حکومت آذربایجان از مراغه به اردبیل منتقل شد. یاقوت که خود این شهر را دیده بود، از کثرت جمعیت و آبادی آن خبر داده است اما بعدتر مغول آن را تصرف و ویران کرد. اردبیل به مرور شکل شهر به خود گرفت و در دوران صفویه اعتباری ویژه یافت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل، اردبیل از شهرهای باستانی و تاریخی کشور بوده و از کهن‌شهرهای ایران به شمار می‌آید؛ در زمان بنی‌امیه، مرکز حکومت آذربایجان از مراغه به اردبیل منتقل شد. یاقوت که خود این شهر را دیده بود، از کثرت جمعیت و آبادی آن خبر داده است اما بعدتر مغول آن را تصرف و ویران کرد. اردبیل به مرور شکل شهر به خود گرفت و در دوران صفویه اعتباری ویژه یافت.

آدام اولئاریوس، سفرنامه‌نویس آلمانی، در جمع هیأتی که فریدریش سوم به روسیه و ایران فرستاد، حضور یافت. آنها پس از سفر به مسکو، از راه دریای مازندران راهی ایران شدند و بعد از دربند و شماخی، به اردبیل، سلطانیه، قزوین و در ۳ اوت ۱۶۳۷ به اصفهان، پایتخت آن زمان ایران رسیدند. اولئاریوس در این سفر در مورد آداب و رسوم مردم، مراسم عاشورا، خانه‌ها، محله‌ها، شهرها، قرارهای ملاقات با شاه صفی، نوع مشاغل، خوراک مردم و … سفرنامه‌ای خلق کرده که در آن به جنبه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران پرداخته است؛ اما نکته مهم، نقشه‌ای است که از او به یادگار مانده و نظر محققی از این دیار را به خود جلب می‌کند. همین اثر، سبب‌ساز تحقیقات گسترده و سپس تدوین مجموعه‌ای می‌شود با عنوان «از ارته‌ویل تا اردبیل» به همت «رحمان شاه‌محمد اردبیلی» و یاری و همراهی «علی مکارمی‌نیا». جلد نخست این مجموعه که 12 فصل را شامل می‌شود، چاپ دوم را از سر گذرانده و جلد دوم نیز به تازگی، به گیشه کتاب رسیده است.

فرصت را مغتنم دانستیم تا پای صحبت هر دو این پژوهشگران بنشینیم و از کم و کیف کار بشنویم. از قرار محترمانه‌ای که در دفتر «نشر مکارمی» گذاشتیم و مهربانی و صمیمیتی که در کلام ایشان بود، تا آکواریوم، گل‌های زیبا و فضایی پر از عطر دمنوش آویشن، لحظات پر بار و کم‌نظیری را ساخت. جای شما در تمامی این ساعات دلنشین، سبز؛ اما آنچه در ادامه می‌آید، حاصل همه گفت‌وشنودهای است که اتفاق افتاد و ابتدا با محقق و نویسنده اثر آغاز شد؛ «رحمان شاه‌محمد اردبیلی»، متولد محله ابراهیم‌آباد اردبیل، کارشناس نقاشی و کارشناس ارشد تاریخ هنر ایران باستان.

«از اَرته‌ویل تا اردبیل» چطور شکل گرفت؟

پیشینه اصلی کتاب به سال ۸۵ باز می‌گردد، اما از سال ۹۰ مطالعات خود را با آنالیز و تجزیه و تحلیل طرح آدام اولئاریوس به صورت رسمی آغاز کردم. وسعت کار، در گام نخست بسیار محدود می‌نمود و گستردگی آنچه را که بعدتر اتفاق افتاد، نداشت؛ چون دورنمای کنونی را برای آن متصور نبودیم.

ابتدا در ذهن داشتم آنچه را که آدام اولئاریوس در سال ۱۸۳۷ میلادی از اردبیل دوره صفوی طراحی کرده، در قالب ماکت شهری درست کنم. به همین سبب، کار آنالیز در ابتدا آسان‌تر به نظر می‌رسید؛ اما پس از آغاز کار، به مطالعات گسترده‌تر جنبی نیاز پیدا کردم. در برخی مقاطع حتی مجبور به مطالعه زبان‌شناسی و مراجعه به زبان‌شناسان شدم؛ چون در جایی، به این بحث رسیدم که آیا قرائت راهنمای این نقشه یا کروکی به درستی انجام شده است یا خیر؟

همزمان، به نقشه‌ها و سفرنامه‌هایی برخوردم که در آن دوره نوشته یا طراحی شده بودند و می‌توانستند با اطلاعات طرح هم‌پوشانی داشته‌ باشند. این کار، هم به تجزیه و تحلیل طرح اولئاریوس کمک می‌کرد و هم اطلاعات ما را درباره بافت اردبیلِ آن دوران ارتقا می‌داد.

به حوزه مطالعه سفرنامه‌ها وارد شدم و بعدتر جغرافیای منطقه، آذربایجان، نقشه‌های آن دوره و… از افراد صاحب تخصص در این حوزه نیز کمک خواستم و به مواردی دست یافتم که در وضعیت فعلی شهر موجود نیست؛ از جمله ضرابخانه اردبیل، قصرها، میادین و… بر این اساس، وارد حیطه باستان‌شناسی هم شدم.

اطلاعات بسیاری هم در حین مطالعه و تحلیل تطبیقی طرح اولئاریوس به دست آمد که قبلاً در هیچ منبعی اشاره نشده بود. مثلاً ضرابخانه و محل آن در دوره صفوی یا کاخ ذوالفقارخان مراغه‌ای که به تصرف شاه عباس درآمده و به کاخ شاهی مبدل شده بود، یا دارالشفای اردبیل و مواردی از این قبیل که تعدادشان کم نیست.

این رشته مطالعات، تنها بر اساس یک طرح اتفاق می‌افتاد و البته به تنهایی ممکن نبود. باید سراغ اهل فن و متخصصان این حوزه‌ها می‌رفتم. قریب به 600 صفحه اطلاعات اولیه را گردآوری و حدود سال ۹۳-۹۴ به آقای مکارمی مراجعه کردم تا ویراستاری کار را به ایشان بسپارم. متوجه شدم که ایشان خود در این زمینه تحقیقاتی از قبل داشته‌اند و همین، نقطه عطفی بود برای من؛ چون پا در راهی گذاشته بودم که ایشان سال‌ها پیش پیموده بودند. به این ترتیب، کار پر و بال بیشتری گرفت.

طی جلسات متعددی که با هم داشتیم، تصمیم بر این شد که کار را به سه بخش مجزا تقسیم کنیم؛ به این ترتیب، جلد نخست که به نوعی مقدمه‌ای بود بر جلد دوم و سوم، با سوتیتر «بازشناسی قدیمی‌ترین اسناد تصویری اردبیل از دیرباز تا کنون» در سال ۹۵ چاپ و در آن ۱۸۵ تصویر ارائه شد؛ شامل: هفت گونه اسناد تصویری از جمله نقشه‌های جغرافیایی قدیم، دور نماهایی که از اردبیل طراحی شده، جزئیاتی که از اردبیل ترسیم شده بود، عکس‌های هوایی و طرح‌های فنی و قدیمی مثل پلان‌هایی که روس‌ها یا آلمانی‌ها از بُقعه شیخ صفی کشیده‌اند.

در جلد دوم یه کلیات بافت شهر اردبیل با توجه به مطالب استخراج شده از طرح اولئاریوس پرداختم و ساختار کلی شهر را مدنظر قرار دادم؛ از جمله میادین شهر، استقرار و نام محله‌ها، بررسی انطباق موقعیت فعلی آنها با محلات پیشین، نام فعلی محلات دوران صفوی و مواردی از این دست. در جلد سوم نیز به جزئیات شهری خواهیم پرداخت که بخش‌هایی از آن آماده است و تحقیق در این باره کماکان ادامه دارد.

این ایده شاید برای افراد خاصی که در این زمینه مطالعه دارند، از جمله اساتید و دانشجویان رشته‌های مرتبط با میراث فرهنگی، بازخورد بیشتری داشته باشد. داشتن مخاطب خاص، کار را دشوارتر نمی‌کند؟

در نگاه اول شاید گروهی خاص، مخاطب این کتاب باشند، اما به زعم من، با توجه به اینکه هویت شهری و شخصی ما کاملاً به هم وابسته است، مخاطب نمی‌تواند صرفاً باستان‌شناس یا اهل تاریخ و غیره باشد، بلکه مخاطبان این اثر عموم مردم‌اند. از سویی، در بحث برنامه‌ریزی‌های شهری شاید تصمیماتی اتخاذ شود برای مداخلات شهری، بازآفرینی برخی یادمان‌های تاریخی، تغییراتی در فرمت و ساختار شهر که در این زمینه، گذشته‌ی ما می‌تواند راهگشا و راهنما باشد.

من به عنوان یک معلم، می‌بینم که دانشجویان کوچک‌ترین اطلاعی از ۵۰-۶۰ سال گذشته خود ندارند و این را ضعف می‌دانم؛ در حالی که وقتی به گفت‌وگو می‌نشینیم، به موضوع علاقه پیدا می‌کنند و گاه با خود عکس‌ها و سندهایی قدیمی می‌آورند که توجهشان را جلب کرده است.

بچه‌های اصفهان از وقتی چشم می‌گشایند سی و سه پل و میدان نقش جهان و… را می‌بینند. در شهر ما، اگر نه به همان کیفیت، اما شرایط مشابهی بوده که بچه‌های ما ندیده‌اند و از آنها بی‌خبرند. «نارین قلعه» اردبیل ۸۰ سال پیش تخریب شده و حتی ۳۰- ۴۰ ساله‌های ما از وجود آن بی‌خبرند؛ اصلاً نمی‌دانند این قلعه وجود داشته یا در کدام منطقه از شهر واقع بوده است!

پس از چاپ جلد نخست، تماس‌های بسیاری داشتیم مبنی بر فخر بیشتر به آنچه داشته‌ایم و فکر می‌کنم در بُرهه کنونی لازم باشد اعتماد به نفسی از این دست به جامعه تزریق کنیم. احساس وظیفه می‌کنم که اطلاعات خود را در این‌باره به نسل فعلی و نسل‌های آینده هم‌رسانی کنم؛ از جمله دلایل گستردگی بازار، میادین متعدد، زیبایی محله‌ها و به تبع آن، ارتباط بهتر مردمی.

به نظر، در آغاز کار منابع محدودی در اختیار داشتید. در گردآوری اسناد مختلف چه کسانی کمک‌دست شما بودند و یاری رساندند؟

هنوز هم منابع ما محدود است. اطلاعات مکتوب در مورد اردبیل بسیار کم است و بسیاری از آنها در کتابخانه‌های شخصی و کلکسیونی یا کتابخانه‌های تخصصی مثل کتابخانه مجلس است که حتی ورق هم نخورده‌اند و از آنها بی‌اطلاعیم. در ۱۰- ۱۵ سال گذشته، در مورد شناسایی و هویت شهری اردبیل، تغییر و تحول فکری دیده می‌شود و حتی مطالب و نسخه‌هایی هم چاپ شده است. مثل دیوان جنونی اردبیلی؛ اثر شاخصی که در آن علاوه بر غزلیات و قصاید و… جُنگی در قالب مثنوی سروده شده است که از کوچه‌ها و محلات دوران صفوی در اردبیل سخن می‌گوید و درباره گرایشات حیدری – نعمتی شهر توضیحاتی بیان می‌کند. یا صریح الملک که در حد اسم شناخته می‌شد اما حالا نسخه‌های آن در دسترس است.

برای به دست آوردن بسیاری از منابع، ناچار به نامه‌نگاری‌هایی شدیم؛ سرانجام دانشگاه تهران میکروفیلم‌های صریح‌الملک را در قبال هزینه‌ای در اختیار ما قرار داد. مجموعه‌ای از اسناد هم در کتابخانه‌های خارج از کشور موجود است که شاید شناختی از آنها نداشتیم و با شیوه‌های مختلف جست‌وجو به برخی از آنها دست یافتیم؛ مثل اسناد موزه «باش‌باکان» ترکیه یا اسناد دست‌نخورده و شناخته‌نشده‌ای که از کتابخانه ملی فرانسه به دست ما رسید. یا حتی یک سری مصاحبه با افراد مجرب قدیمی‌تر مثل مرحوم حسن عرشی یا مرحوم بال‌اوغلان بالایی که حدود ۱۰۰ سال سن داشتند و از این قبیل.

طرح اولیه بر پایه علاقه شخصی آغاز شده و ادامه آن قطعاً نیازمند حمایت بوده است. از چه کسانی کمک خواستید و چه کسانی با شما هم‌دست و همراه شدند؟

تا مرحله چاپ، غیر از استاد مکارمی از کسی کمک نخواستم. هزینه چاپ جلد اول و دوم شخصی بود، با حمایت‌های مادی و معنوی جناب مکارمی. پس از چاپ جلد نخست، حمایت‌های محدودی جذب شد. مثل ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش ناحیه ۱ که برای هدیه به مدیران مدارس تهیه کرد، دانشگاه‌ها در حد ۵۰- ۶۰ نسخه و مهم‌ترین مرکزی که همیار ما شد کانون فارغ‌التحصیلان اردبیل ساکن تهران بود که شمارگان کثیری را خریداری کردند؛ به عبارتی، هم در چاپ اول و هم دوم، بهترین حامی ما بودند.

یکی از مهم‌ترین حمایت‌های انجام شده از این مجموعه، از سوی امام‌جمعه محترم اردبیل و نماینده ولی‌فقیه در استان صورت گرفت. با توجه به علاقه‌ای که به مداخلات و بازآفرینی‌های مطلوب در شهر دارند، این اثر را در بازخوانی و روشن شدن ناشناخته‌های بافت تاریخی اردبیل مؤثر دانستند و مورد عنایت قرار داده، در شورای فرهنگ عمومی استان از این مجموعه تجلیل کردند.

میراث فرهنگی چطور؟

از جلد اول حتی یک نسخه هم خرید نداشته‌اند، امیدواریم در حمایت از جلد دوم گام مؤثرتری بردارند. در کل، حمایت‌های مالی ضعیف است. با این وجود، برای رساندن اطلاعات به دست مخاطب، پایین آوردن قیمت پشت جلد، از جمله کارهایی بود که به پیشنهاد ناشر انجام شد. به نسبت کیفیتی که صرف کتاب کرده بودیم، قیمت، حداقل دو برابر آن رقم است؛ اما وقتی علاقه شخصی باشد، انسان در آن غرق می‌شود و کار، در حکم یک مشغولیت، همه ذهن و زندگی را در بر می‌گیرد. این است که پول معنایی در این میانه ندارد. قیاس من این است که هیچ‌کس فرزند خود را با پول و مادیات معامله نمی‌کند.

سوبسید ما به مخاطب و خواننده اثر تعلق گرفته و درصد بالایی از کار هم هدیه شده است، بدون هیچ چشمداشتی؛ چون اگر قرار است این اطلاعات را به مردم برسانیم، باید سرمایه‌گذاری زمانی را هم در نظر داشته باشیم.

در میان تحقیقاتی که در هنر‌های سنتی اردبیل انجام داده‌اید، چه نکاتی نظر خود شما را بیشتر جلب کرده است؟

اول باید عرض کنم که هنرهای سنتی اردبیل و زدودن غبار از وضعیت آن در گذشته برایم بسیار جذاب و مطلوب بوده است. از این رو در زمینه آهنگری سنتی اردبیل، هنر بیرق‌سازی در اردبیل، هنرهای چوبی اردبیل همچون خراطی و منبرسازی مطالعاتی داشته‌ام و مقالات و کتاب‌هایی نیز منتشر کرده‌ام.

در پاسخ به پرسش شما، به موارد بسیاری برخورده‌ام. از جمله اینکه منبرسازی در اردبیل، وضعیت بسیار مطلوبی داشته و با کیفیت بسیار بالایی هم کار می‌شده است. در مسجد اعظم دو منبر بزرگ (هفت‌پله) و کوچک (سه‌پله) داریم که در منبر بزرگ علاوه بر هنر گره‌چینی نفیس، مجسمه شیر در دسته‌های آن کار شده و در منبر کوچک گره‌چینی‌های خوبی را می‌بینیم؛ قدمت منبر بزرگ حداقل 250 سال و قدمت منبر کوچک بر اساس رقم کنده‌کاری شده در منبر، بیش از 150 سال است. در حالی که امروز شاید در این شهر کسی گره‌چینی انجام نمی‌دهد.

روی بیرق‌های عزا هم کارهای محیرالعقولی انجام شده است. شاید تنها در یک بیرق تکنیک‌های بسیار زیبا و متنوعی از سوزن‌دوزی ببینیم. صندوق قبر شیخ صفی‌الدین و صندوق قبر شاه‌اسماعیل هم آثاری هستند که نظیر آنها کمتر دیده شده است. امروز نه از هنرمندان و تولیدکنندگان چنان آثاری خبری هست و نه از ابزار و شیوه کار آنها اطلاع داریم.

اینها همه از پتانسیل‌های موجود در اردبیل روایت می‌کنند. از جمله اینکه گفته شده میزان دارایی مجموعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی به قدری بوده که لشکری را می‌شد با آن تجهیز کرد. روزی این موارد باید کار شود. حتی به لحاظ مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی جای آنها بسیار خالی است و امید که حرکت‌هایی در این زمینه داشته باشیم و اتفاقات خوبی رخ دهد.

آیا محتوای مجموعه «از ارته‌ویل تا اردبیل» در هم تنیده تدوین شده یا مستقل از هم است؟

در واقع، جلد اول مقدمه‌ای است برای جلد دوم و سوم. یعنی جلد دوم و سوم کاملاً به جلد اول وابسته است. به این ترتیب که در جلد نخست، اسناد را معرفی کرده‌ایم. اگر در جلد دوم درباره جاده‌های مواصلاتی بحثی مطرح کرده‌ایم، اسناد آن را در نقشه‌های معرفی شده در جلد اول معرفی کرده‌ایم.

یا مثلاً نقاشی‌های نصوح افندی مطراقچی، پیش‌قراول و جنگجوی ترک‌ها در زمان سلطان‌سلیم و سلطان‌سلیمان را با سایر اسناد تطبیق داده‌ایم تا موضوع روشن‌تر بیان شود. خالی از لطف نخواهد بود بدانیم، مطراقچی که پیش از جنگ به شکل ناشناس وارد مناطق می‌شده و اوضاع را بررسی می‌کرده، نقاش هم بوده است. نقاشی اماکن را می‌کشید و به دربار می‌فرستاد. از این آثار و آثار مشابه، در کنار کروکی اولئاریوس، به این نتیجه رسیدیم که به فرض، راه‌های ورودی و خروجی شهر را از زوایای مختلف بسنجیم.

در جلد دوم، متناسب با مباحث، اسناد جدیدی نیز معرفی شده است. تا تکمیل جلد سوم، قطعاً به تصاویر و اسناد دیگری نیز دست خواهیم یافت؛ چرا که معتقدم انتشار این آثار، کنجکاوی اجتماعی را برمی‌انگیزد. در این راه گاه تصاویر و عکس‌های دیده‌نشده‌ای از آلبوم‌های خانوادگی به دست ما می‌رسد که می‌تواند کمک بزرگی در روند تحقیقات داشته باشد.

این مجموعه چه ویژگی‌های دیگری دارد؟

با اینکه موضوع اصلی کتاب، بافت تاریخی اردبیل است، اما بحث مشاغل در زمان بیان بافت تاریخی اردبیل به ناچار و به صورت غیرمستقیم در آن مطرح شده است؛ موضوعی که بخش مهمی از هویت مردم این شهر با آن‌ها گره خورده و تنیده در هم است. همچنین روش تحلیل تاریخی و تطبیقی به کار رفته در این مجموعه، در آثار منتشر شده درباره بافت تاریخی اردبیل کمتر به کار گرفته شده است.

یکی دیگر از ویژگی‌های منحصربه‌فرد مطرح شده در جلد دوم، پرداختن به چگونگی خوانش اسناد و کتاب‌های دوران صفویه است که به ناچار وارد موضوع تغییرات و تحولات حروف و علائم در چند صد سال گذشته شده‌ایم، تا خوانش درست‌تری از متون دوره‌های پیشین و بر اساس قراردادهای آن زمان داشته باشیم، نه بر اساس تشابهات حروف گذشته با حروف و علائم دوران معاصر.

در چه زمینه‌های دیگری تحقیق و مطالعه داشته‌اید؟

ماکت نارین قلعه اردبیل، مستقر در موزه شهرداری، حاصل تحقیقاتی بوده که در جلد یک و دو اتفاق افتاده است. مطالب مکتوب و پرسپکتیو و تکنیک‌ها را به کار گرفته‌ایم تا این ماکت را به دست دهیم؛ اما همان‌طور که پیشتر هم اشاره کردم، خوشبختانه تحقیقاتی در حوزه صنایع دستی و هنرهای بومی انجام داده‌ام؛ از جمله درباره بازار خراطان اردبیل، یا بیرق‌های عزا که کنفرانس‌هایی برگزار شده و مقالاتی در آن‌ها ارائه کرده‌ام؛ یا آهنگری سنتی اردبیل که مصاحبه‌ها و گردآوری تصویرها و جمع‌بندی مطالعات آن انجام شده است.
علت هم این بوده که به نظر شاید عده‌ای تنها به بافت تاریخی شهر اهمیت ‌دهند، اما مشاغل، صنایع دستی، کارهای فرهنگی و آیین‌هایی در شهر ما بوده که الآن دیگر یا اثری از آنها نیست یا بسیار کم‌رنگ است. در این حوزه ضعف داریم. کار خیلی کمی صورت گرفته و نیاز به پردازش بیشتری دارد. منابع اطلاعاتی در این‌باره بیشتر و قوی‌تر از موضوع بافت تاریخی است و از جمله دلایل آن، اینکه هنوز برخی صنعتگران به شغل و صنعت خود مشغول‌اند و اگر آن‌ها را هم از دست بدهیم، ابزار و کارکرد اجتماعی و غیره هم با این سفر آنها از بین می‌رود؛ یعنی جایگزینی نداریم و بخشی از هویت ما با آنها می‌رود.

روی دوم صحبت با «علی مکارمی‌نیا» ادامه یافت. در محله پیرزرگر اردبیل متولد شده، ادبیات خوانده و سال‌ها تدریس کرده است. از ۱۲ سال پیش وارد حوزه نشر شده و پیش از آن نیز تحقیق، پژوهش، روزنامه‌نگاری و نویسندگی را تجربه کرده است.

از آثار مکتوب خود بگویید. بیشتر در چه زمینه‌هایی کار کرده‌اید؟

تاکنون 6 ‌جلد کتاب در حوزه‌ نقد و تحلیل ادبی چاپ کرده‌ام؛ از جمله تصحیح «فرهاد نامه» اثر «عارف اردبیلی» و تنقیح و تحشیه «اشارات ولوی» اثر مرحوم «عماد اردبیلی». چندین مقاله در موضوعات مختلف ادبی ارائه داده‌ام، چند فیلم مستند هم کار کرده‌ام. در روزگار جوانی در حوزه طنز هم دستی داشتم. چند جلد کتاب نیز به شکل گروهی برای کنگره‌ها کار کرده‌ایم که از جمله مهم‌ترین آنها کار برای کنگره «سرداران شهید آذربایجان» بود؛ کتاب‌های«این سبز سرخ»، «روایت سیمرغ»، «در بیکران کوثر»، «حماسه دو لاله» که با همکاری آقایان قائمیان و یحیوی (ائلچی) تألیف کردیم.

«جلوه‌های تدبیر و عقلانیت در شاهنامه فردوسی»، «بررسی رفتار دیوانگان در داستان‌های عطار نیشابوری»، «هندسه کلام در مثنوی مولانا»، «تحلیل رفتارهای متقابل شخصیت‌های داستان سیاوش» عناوین برخی از مقالات من است. کارهایی هم در دست تنظیم دارم؛ اگر توفیق داشته باشم تحشیه‌ای به «شرح گلشن راز» مرحوم «عماد اردبیلی» خواهم زد که البته یادداشت‌ها و مقدمات کار فراهم شده است، اما نیازمند تمرکز بیشتری هستم تا کار را نهایی کنم.

خاطرات حرفه‌ای خود را در قالب داستان‌هایی نوشته‌ام که بنا دارم چاپ کنم. همچنین، بخشی از اشعارم را که در قالب «چهار پاره‌های ترکی» است، منتشر خواهم کرد. غیر از این کارهای‌ آماده چاپ، کارهای دیگری هم هست، هنور نیمه تمام است.

نظر شما درباره «از ارته‌ویل تا اردبیل» چیست؟

آقای شاه‌محمد در عرصه ویژه‌ای گام گذاشته‌اند. در سال‌های گذشته، جز چند کتاب، اثر قابل توجهی درباره اردبیل تولید نشده بود. «اردبیل در گذرگاه تاریخ» از جمله بارزترین و ارزشمندترین آثار بود که حدود ۵۰ سال از تألیف آن می‌گذشت. با پیشرفت‌هایی که در عرصه‌های مختلف اتفاق افتاده، این زمان، طولانی به نظر می‌رسید. ما نیاز داشتیم که از نگاه و زاویه‌ای دیگر به اردبیل بنگریم. نباید بسنده می‌کردیم به اینکه مرحوم آقای باباصفری همه حرف‌ها را تمام کرده است. ناگفته‌های بسیاری داشتیم که باید به آن‌ها می‌‌پرداختیم. حال، آقای شاه‌محمد با نگاهی علمی‌تر، طبقه‌بندی‌‌شده‌تر و مستندتر، به هویت، اصالت و گذشته اردبیل پرداخته است.

به عقیده من، این کتاب سرمنشاء تحقیقات دیگری خواهد شد. در هر بار خوانش این اثر، ایمان من به این موضوع بیشتر شده است. او توانسته هویت شهر را بازشناسی کند و به ابهامات بیشتری پاسخ دهد. در این باره مؤلف را موفق می‌دانم. همین اندازه که نسل حاضر با این مقوله‌ها آشنا شود، بزرگ‌ترین توفیق محسوب می‌شود.

چطور شد پس از سال‌ها تدریس، به کار «نشر» روی آوردید؟

از کودکی اهل کتاب بودم. در نوجوانی تجربه کار در چاپخانه را داشتم؛ مدتی حروف‌چینی کرده بودم. تجربه آن زمان در تصمیم‌سازی مؤثر بود. همچنین زمانی که دانشجو بودم، انقلاب فرهنگی اتفاق افتاد و دانشگاه‌ها تعطیل شدند. بخشی از تعطیلات را صرف کار در حوزه چاپ و نشر کردم. بعد هم جنگ اتفاق افتاد و به جبهه رفتم. بعدتر، حدود یک سال در اردبیل کار اداری کردم و سپس به معلمی پرداختم.

اولین تجربه تدریس من در روستایی از توابع شهر میانه بود. موفقیت‌های بعدی خود را در تدریس و تحقیق بیشتر به سبب تجربیات آن سال‌ها می‌دانم. آموزشی برای تدریس و معلمی ندیده بودم. خودم دست به کار شدم و برای هر تدریس ده‌ها آزمون و خطا را تجربه کردم. تا قانع نمی‌شدم تلاش می‌کردم. بعدها که در دانشگاه فرهنگیان و مراکز تربیت معلم یا در دانشگاه‌های دیگر «روش تدریس» آموزش می‌دادم، تجربه‌هایم را تئوریزه کردم و به دانشجویانم انتقال دادم؛ ضمن آنکه تمام این سال‌ها با مطالعه، تحقیق و پژوهش همراه بود.

نزدیک به 40 سال در مراکز آموزشی، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها تدریس کردم و با درخواست خود از تدریس کناره گرفتم. برای دوران بعد از تدریس، بین دو کار مستندسازی و نشر کتاب، دو دل بودم. در نهایت انتشارات را برگزیدم و همه توان خود را در این راه به ‌کار گرفتم.

نشر در شهرستان چه مشکلاتی دارد؟

یک سری مشکلات، سخت‌افزاری است. زمینه برخی ازکارها در اردبیل فراهم نیست؛ گاهی مجبور می‌شویم هر مرحله‌ از کار را در شهرهایی دیگر انجام دهیم. نیاز من به کیفیت بهتر، ایجاب می‌کند دنبال جایی باشم که نتیجه بهتری بدهد. ممکن است جایی چاپ مناسب باشد، جای دیگر گراورسازی یا جلدسازی خوب باشد. این کار گاهی در هزینه‌ها هم تأثیر دارد. ممکن است کتابی که در شهری چاپ می‌شود، با وجود هزینه حمل، قیمت تمام‌شده تا 30 درصد کمتر از این جا باشد. گاهی هم کیفیت کار فرق می‌کند. اگر بخواهی اثر با کیفیت تولید کنی، مجبور می‌شوی راه دورتر را انتخاب کنی. ای کاش می‌شد همه کارها را اینجا انجام دهیم، اما ممکن نیست؛ برای مثال، جلد دوم کتاب از ارته ویل تا اردبیل در این جا طراحی شد اما چاپ و صحافی آن در شهر دیگری انجام گرفت.

ناشر، واسطه‌ میان چاپخانه و نویسنده نیست، بلکه تعهد سنگین‌تری دارد؛ ناشر باید مواظبت کند تا متن کتاب، اصولی و صحیح باشد؛ اصول صحیح نگارش رعایت شده باشد، از منظر زبانی و فنی ویرایش شده باشد، طراحی و صفحه آرایی مناسب داشته باشد و تا جایی که ممکن است ایرادها را رفع کند. گاهی برای بعضی از کتاب‌ها بیش از نویسنده اصلی روی آن کار می‌کنم تا کیفیت بهتری داشته باشد.

موضوع دیگر در نشر کتاب، مسئله توزیع است. جمعیت ‌کتاب‌خوان به نسبت گذشته کمتر شده است. دانش‌آموزان و دانشجویان، اقبال کمتری به کتاب‌های غیردرسی دارند. سرانه مطالعه کتاب در کشور ما به نسبت کشورهای دیگر و نسبت به گذشته کشور خودمان، پایین آمده و به این مهم کمترین توجهی نمی‌شود که این بی‌توجهی بسیار هم خطرناک است.

مسئله بعدی، قیمت کتاب و قدرت خرید اهل کتاب است. شاید کتاب به نسبت اقلام دیگر ارزان‌تر باشد، اما برای اهل آن ارزان نیست؛ معمولاً درآمد اهالی فرهنگ و هنر در کشور ما متوسط و متوسط به پایین است؛ بر این اساس، توان خرید اهل مطالعه پایین‌تر است. یک معلم به سختی از پس هزینه‌های روزمره خود بر‌می‌آید؛ چگونه می‌تواند کتاب بخرد؟ اگر خریدها و حمایت‌های دولتی نباشد، بسیاری از ناشران و نویسندگان امکان ادامه کار را نخواهند داشت.

پیشنهاد شما برای بهبود شرایط چیست؟

اول سیستم را باید اصلاح کرد؛ یعنی لازم است نگاه فلسفی ما نسبت به علم و هنر و اندیشه بازبینی شود. قلم و اهل قلم، هنر و اهل هنر، اندیشه و اندیشمند جدی گرفته شوند و جایگاه اهل معرفت در عمل بازسازی شود. باید از رفتارهای غیر جدی و شعارگونه با ارباب فضل پرهیز شود. در جامعه ما تا وقتی نگاه فلسفی به موضوع فرهنگ و هنر صراحتاً تبیین نشود، این مشکلات مرتفع نخواهد شد. باید برای نسل آینده مصادیق توفیق و پایگاه رفیع اهل کتاب و ‌کتاب‌خوانی ملموس شود.

موضوع شبکه‌های مجازی نباید بهانه‌ای برای بی‌توجهی به کتاب و ‌کتاب‌خوانی شود. برخی بر این باورند که شبکه مجازی جایگزین ‌کتاب‌خوانی شده است. باید توجه داشت که موضوع شبکه‌های مجازی، یک موضوع جهانی است؛ چرا سرانه مطالعه در کشورهای دیگر هنوز بالا است؟ دلیل این که روز به روز از تعداد کتابفروشی‌ها در ایران کاسته می‌شود چیست؟ آیا ما موضوع را سرسری نگرفته‌ایم؟ به این مسئله باید جدی فکر کرد.

تا زمانی که روی دیوار، آگهی فروش پایان‌نامه نصب می‌شود، نباید انتظار تغییر داشت. اصلاح زمانی آغاز خواهد شد که دانشجو به این درک برسد که حوزه تحقیق شوخی‌بردار نیست؛ باید تلاش کند، بخواند، شب و روز تحقیق کند و پایان‌نامه بنویسد. درد است دیدن انعقاد قرارداد نوشتن پایان‌نامه بین استاد و دانشجو! طبیعی است که در چنین شرایطی نه تنها نشر، که علم و اندیشه نیز به رکود می‌‌رسد. دانشگاه به جزوه معتاد شده است و طبیعی‌ست که دانشجو درک صحیحی از کتاب پیدا نمی‌کند.

نگاه ما بایداصلاح شود؛ ‌خرید کتاب، انبار کردن آن، یا هدیه به کسانی که اهل مطالعه نیستند، دردی را درمان نمی‌کند. با این شیوه‌ها ممکن است از نویسنده یا ناشر حمایت شده باشد، اما برای توسعه ‌کتاب‌خوانی و نهادینه کردن آن در متن جامعه تأثیری نخواهد داشت.

برای اتصال به شبکه توزیع کشور چه باید کرد؟

شبکه‌های توزیع کتاب اگر با اصول و قوانین تعریف شده شکل بگیرند، بسیار مناسب است. وقتی من نمی‌توانم کتابم را به دست مخاطب برسانم، اگر شبکه‌ای قابل اعتماد بتواند آن را در سطح کشور پخش کند و به دست مخاطب برساند، تأثیر بیشتری خواهد داشت. گاه مشاهده می‌شود که کسی در بعضی از نقاط کشور دنبال کتابی می‌گردد که ما داریم، اما نه من آنها را می‌شناسم و نه آنها شناختی از ما دارند. اگر شرکت‌ توزیعی بتواند چنین کاری را انجام دهد، قطعاً تاثیرگذار خواهد بود. شرط چنین کاری قانونی بودن و قابل اعتماد بودن و ضمانت اجرایی است.

کتاب خاص، مخاطب خاص دارد و تا به دست او برسد و معرفی شود، زمان می‌برد؛ یعنی درست مثل مراحل تحقیقی، پیچیده و زمان‌بر است. چطور همچنان در این حوزه مانده‌اید؟

گاهی لازم نیست به حوزه نشر دید منفعت‌طلبانه داشته باشی. به عنوان کسی که دغدغه فرهنگ دارم، گاهی ممکن است برای اثری هزینه هم بپردازم. مثلاً کتاب «از ارته‌ویل تا اردبیل» را در نظر بگیرید؛ معتقدم بازشناسی هویت تاریخی یک جامعه، ماندن در تاریخ نیست؛ ایجاد پویایی برای آینده است. اگر به عنوان یک اردبیلی به این نتیجه برسید که گذشته شما چقدر پویا بوده، چه شخصیت‌هایی در شهر شما می‌زیسته‎اند، چه‌ها کرده‌اند، این شهر چه تأثیراتی در منطقه یا کشور داشته، در علم و اندیشه و هنر چه تأثیراتی باقی گذاشته و اگر خود را در اعتلای فرهنگی جامعه خود سهیم بدانید، اعتماد به نفس بالاتری پیداد می‌کنید.

معتقدم چاره‌ای نداریم. باید مؤلفه‌های اجتماعی را در میان هم قوت ببخشیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. باید به فرزندان خود بیاموزیم اجداد ما که بودند؟ چه نقشی در علم، اندیشه و جامعه داشته‌اند و چقدر مؤثر بوده‌اند؟ این مسائل، آینده‌سازند و پویایی ایجاد می‌کنند. این موضوع را از اساسی‌ترین مسائلی می‌دانم که باید به جامعه تزریق شود تا مردم هویت خود را بازشناسی کنند. خوشحالم که در دهه‌های اخیر، این تفکر آرام و به تدریج جا باز کرده چنان که افرادی به این مقوله می‌پردازند و به پژوهش در این زمینه روی آورده‌اند.

کارنامه «نشر مکارمی» در دو سال اخیر چه وضعیتی داشته و چه پیش‌بینی‌هایی برای ۱۴۰۰ دارید؟

۲۴ عنوان کتاب در سال 99 چاپ کردیم که در بین آنها 5-6 اثر بسیار مهم‌تر بودند. مشکلی که داشتیم این بود که قیمت کاغذ در طول سال ۹۹، چند بار تغییر جهشی داشت. سه بار، حدود سه و نیم برابر بالا رفت و به تناسب آن، قیمت کتاب نیز افزایش یافت؛ اما فعال بودیم. امسال هم آغاز خوبی داشتیم. اگر بتوانیم نتیجه ۱۰ سال تلاش جناب استاد «حسن رستم‌زاد منصور» را که تصحیح و تحشیه نهج‌البلاغه «الهی اردبیلی» است، به چاپ برسانیم، اتفاق مبارکی خواهد بود و بسیار ارزشمند است؛ زیرا سندی ملی، دینی و هویتی محسوب می‌شود.

در گذشته تاریخی ما، برخی شهرها به عنوان «فرهنگ‌شهر» شناخته شده‌اند؛ مثل نیشابور، هرات و…. یقین دارم -و با تعصب عرض نمی‌کنم- اگر ما هم می‌توانستیم اردبیل را درست معرفی کنیم، شهر ما کم از آنها نداشت، اما در محاق مانده است. اگر جناب «رستم‌زاد» 10 سال شبانه‌روزی وقت نمی‌گذاشت، قطعاً مردم اردبیل با شخصیت «الهی اردبیلی» بیگانه بودند. مشابه این، ده‌ها مورد دیگر هم داریم که باید معرفی شوند. اگر بتوانیم، کار بزرگ و سترگی انجام داده‌ایم. در سال ۱۴۰۰ چند مورد این‌چنینی در برنامه داریم.

آیا هیچ اتفاق افتاده که کتابی را برای نشر نپذیرید؟

بسیار. من هیچ کتابی را بدون بررسی نمی‌پذیرم.

چرا؟

برخی آثار ارزش تحقیقی ندارند؛ نوعی کتاب‌سازی هستند. این نوع کارها ارزش علمی، تاریخی یا فرهنگی ندارند و در واقع، انتشارشان جز هدر رفت کاغذ چیزی ندارد. برخی هم به صِرف رزومه‌سازی جمع‌آوری می‌شوند که موافق این نوع کارها نیستم. گاهی که صاحب اثر حاضر به گفت‌وگو می‌شود و تغییر را می‌پذیرد، همکاری می‌کنم.

ما با آقای شاه‌محمد ساعت‌ها درباره موضوعات مختلف بحث کرده‌ایم که شاید از حوصله بسیاری از افراد خارج باشد. نتیجه این شد که هم ایشان راضی است و هم من رضایت دارم. اگر صرفاً به فکر کسب درآمد بودم، کارهای بسیاری بود که می‌توانستم انجام دهم.

بر اساس این گزارش، مجموعه «از اَرته‌ویل تا اردبیل» در سه جلد تدوین شده که جلد نخست آن در چاپ اول با شمارگان 500 نسخه و در نوبت دوم 1000 نسخه وارد بازار کتاب شد. جلد دوم نیز با 1000 تیراژ چاپ نخست را از سر گذرانده و به تازگی وارد بازار کتاب شده است.